نوید شاهد - همسر شهید منا محمد جمهور در دلنوشته ای بیان کرد: «آنهایی که قرار بود پیگیر علت این فاجعه تلخ و حیرت انگیز باشند؛ که قرار بود نگذارند این ظلم بزرگ فراموش شود؛ که قرار بود کمیته حقیقت یاب را تشکیل دهند؛ که قرار بود همت کنند و مرهم دل این خانواده های داغدار باشند، انگار به خواب ابدی رفته اند.»



شهید

به گزارش نوید شاهد البرز؛ در کنگره ملی بزرگداشت شهدای منا همسر شهید منا محمد جمهور با بیان گویی حسین سوی ما می آید، از خاک غریب کربلا می آید، امروز پیشواز مهمانانش با سعی و صفا سوی منا می آید، بیان کرد: امروز از من خواسته شده است که از شهید جمهور صحبت کنم.

شهید منا حاج محمد جمهور متولد ۲۵ خرداد سال ۵۹ مهندس صنایع و از مدیران مجرب در یکی از شرکت‌های خصوصی بود به کسب روزی حلال و لقمه پاک خیلی حساس بود به طوری که به سبب شغلش به مأموریت‌های خارج از کشور می رفت و هر بار چمدان را پر از سرو نان هایی که برایش خشک می‌کردم، می کرد تا ماندگاری بیشتری داشته باشد. در پایان هر سفر خستگی در چهره ایشان بیداد می کرد و می گفت که این سفرها به مزاج من سازگار نیست. افتخار ۱۲ سال شاگردی در مکتب حضرت علامه حسن زاده آملی و آیت الله صمدی آملی را داشت. از سال 92، 93 در تب و تاب سفر حج تمتع قرار گرفت تا اینکه در بهمن ۹۴ فیش حج را آزاد خریداری کرد و اسفندماه رفتنشان قطعی شد. از اول ذیقعده تا 9ذی‌حجه ۴۰ روز، روزه بودند. ۴۰ روز روزه داری تا ملاقات یار. او در ماجرای جرثقیل هم بود که به طور معجزه آسایی نجات پیدا کرد به گفته خودشان کربلا را دیدم.


رستمی همسر شهید منا در ادامه دلنوشته‌ای را خواند: «محمد جان، کاش ندانی که این دنیا چه جای عجیبی شده است. آنهایی که قرار بود پیگیر علت این فاجعه تلخ و حیرت انگیز باشند؛ که قرار بود نگذارند این ظلم بزرگ فراموش شود؛ که قرار بود کمیته حقیقت‎یاب را تشکیل دهند؛ که قرار بود همت کنند و مرهم دل این خانواده های داغدار باشند، انگار به خواب ابدی رفته اند. ۶ سال از آن روزهای خیلی خیلی سخت می گذرد و من ماندم و دو دخترکانمان و نگاه پر از حسرتشان مخصوصاً در روز اول مدرسه و همه سوال‌های بی‌جواب در این ۶ سال. محمدم خوب نگاه کن! بشرای چهار ماهه الان کلاس اول شده است.

هنوز باور ما نیست رفته ای خدا می داند که سه ما چشم انتظاری در آن روزها بر ما چه گذشت. تا آخرین روزها هنوز امید آمدنت را داشتیم که گمان می کردم که جنگ تمام شده و تا حالا به امن ترین جای دنیا سفر می کنی. می‌روی به حج و برمی‌گردی پیشم. اما تو رفتی به امن‌ترین جای جهان، جایی که به دست شجره خبیثه‌ی ملعون آل سعود است به جای خودت برای ما تابوت را آوردند. آن هم چه آوردنی! مظلوم و غریب و عطشان، له شده زیر دست و پا و باحجی نیمه تمام. شبیه اربابت امام حسین (ع). هرچند نرفته‎ای که تو زنده‌ترینی محمد آقایی مانکن کنار خان کریمانه ارباب که نگذاریم خون مهمان خانه شان پایمال شود ما به اعجاز دعایت ایمان داریم.»

 

 

انتهای پیام/

برچسب ها
نام:
ایمیل:
* نظر:
مطالب برگزیده استان ها
عکس
تازه های نشر
اخبار برگزیده